روش شناسي تربيت ديني(1)
نکته ي دوم نخستين درس آن است که تکرار، ضرورت تثبيت و استقرار آموخته هاست. آموزش سه بار تکرار ميشود و در اين سه بار، حالات بياني و ارتباطي قابل تأمل است؛ جبرئيل پيامبر را ميفشرد و او را به خواندن دعوت ميکند.
نکته ي سوم آن که پيام کوتاه است؛ پنج آيه، همه ي درس آغازين است و شگفتا که اين ويژگي در تمام درسهاي آغازين ديده ميشود. اگر سورههاي مکي را که همان سالهاي نخستين بعثت نازل شدهاند مرور کنيم، در ويژگي کوتاهي جملات (آيات) و کوتاهي مجموعه ي پيام (سوره) را احساس ميکنيم. آيا اين درس لطيف و ظريفي نيست که بدانيم در آغاز آموزش نه تنها مجموعه ي درس کوتاه باشد که ساختار اجزاي درس نيز کوتاه و با ضرباهنگ قوي و تأثير گذار عرضه شود؟
نکته ي چهارم، آهنگين بودن پيام است. وجود موسيقي در سخن و بهره وري از آهنگ مناسب، نه تنها سبب التذاذ روح که افزون سرعت دريافت و از همه مهم تر، طنين آن در ذهن و ضمير مخاطب ميشود. مجموعه ي سورههاي مکي که درسهاي سالهاي آغاز بعثتاند نيز کوتاه و آهنگيناند و اين گوياي اين نکته است که کوتاهي، ضرباهنگ قوي، موسيقي متناسب با مضمون، آموزش را عميق، سريع و تأثير گذار خواهد کرد به ويژه آن که مخاطبها کودک باشند يا در انديشه و باور، کودک مانده باشند!
شيوههاي آموزش
آنچه از آيات قرآن بر ميآيد آن است که سه شيوه در نزول وحي و در تحليلي گسترده تر، ارتباط ميان خدا و پيامبر وجود دارد. هر يک از اين شيوهها تناسبي با موضوع و محتواي پيام يا شرايط ويژه ي گيرنده ي پيام (پيامبر) دارد. شيوههاي سه گانه را از اين آيه ميتوان استنباط کرد: «وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ»(4).
1. القاي پيام و موضوع بر قلب پيامبر بي هيچ واسطه و رابط حتي فرشته ي وحي.
در اين شيوه که کيفيت و کنه آن بر ما روشن نيست، خداوند پيام هايي ويژه را بر قلب پيامبر القا ميکرد. همين جا طرح اين نکته ي عميق و دقيق لازم است که "گيرنده ي" پيام "قلب" پيامبر است و ارتباط و اتصال و خطاب در همه ي اشکال وحي، "قلب" پيامبر است:
قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ(5)
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ علي قلبِک(6)
آيا در آموزشهاي ما شيوههاي تدريس به گونهاي هست که در آنها ارتباطهاي قلبي در هيئت يک راهبرد مورد نظر باشد؟ حتي در دروس غيرنظري و تجربي محض نيز بي چاشني ارتباطهاي قلبي نميتوان به تأثير ژرف، پايداري آموختهها و تحول در رفتار علمي دانش آموختگان اميد داشت. منظور از ارتباط قلبي صرفاً ارتباط دروني و عاطفي ميان فرستنده و گيرنده – معلم و فراگيرنده – نيست، بلکه خود پيام نيز بايد بتواند با درون و جان مخاطب پيوند و ارتباط بيابد.
دشواري کار بسياري از آموزشهاي امروز، فقدان اين ويژگي است يا رنگ باختگي اين عنصر مهم و تعيين کننده درگير و دار پررنگ شدن ابزار و تکنيکهاي ويژه آموزشي است.
از لطايف پيام رساني و آموزش پروردگار به انبيا اين است که خداوند از پيامبران ميثاق و پيمان ميگيرد که در دريافت، دقيق و در انتقال پيام با ديد "امانت" بنگرند. امام علي(عليهالسلام) در اين زمينه ميفرمايد: «واصطفي سبحانه من ولده انبياء اخذ علي الوحي ميثاقهم و علي تبليغ الرّساله امانتهم»(7)
خداوند از ميان فرزندان آدم پيامبراني برگزيد و از آنان بر وحي و تبليغ رسالت عهد و پيمان گرفت.
2. شيوه دوم نزول وحي و گفت و گوي خداوند با پيامبران از وراي حجاب (پس پرده) است.
در اين شيوه، همه ي پديدهاي عالم، پرده و حجاباند و هر کدام ميتوانند واسطه و رابطي براي ارسال پيام باشند. بارزترين نمونه ي اين نوع وحي، گفت و گوي خداوند با موسي(عليهالسلام) از وراء شجر و پاسخ اوست. هر چند خداوند بي ميانجي نيز با موسي(عليهالسلام) سخن گفته است: «و کلّم الله موسي تکليماً»(8)
بهره گيري از ابزار در پيام رساني و تدريس نه تنها در جريان وحي ديده ميشود که در رفتار پيامبر و آموزشهاي ائمه نيز جايگاه والا و قابل تأملي دارد. پيامبر، گاه با سادهترين ابزار ممکن، نکتههاي عميق را به صحابه ميآموخت و مسائل نظري ژرف را ملموس و عيني و قابل دريافت ميساخت. نمونهاي از اين شيوه را عبدالله بن الوان در کتاب تعليم و تربيت کودکان در اسلام آورده است.
در حوزه تربيت ديني، تعليم آموزه هاي وحياني چگونه صورت مي گيرد؟ رهيافت صحيح در انتقال پيام وحياني به مخاطبان كلام الهي چگونه است؟ چه نسبتي ميان مساله دين گريزي جوانان و شيوه هاي ارائه آموزه هاي ديني در جوامع اسلامي وجود دارد؟ آيا نمي توان با حذف روشهاي نامحرم! و اخذ روي آوردهاي موثرتر، تصويري زيباتري از دين در منظر انظار جوانان نشاند؟
جابر، يکي از صحابه ي پيامبر(صلياللهعليهوآله) در حديثي نقل ميکند روزي در محضر پيامبر نشسته بوديم، ايشان خطي روي شنها رسم کرد و فرمود، اين راه خداست. سپس خطوطي مورب به آن خط وصل کرد و گفت: اين راه شيطان است. آن گاه دست هايش را روي خط مستقيم گذاشت و اين آيه را تلاوت کرد وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. و (بدانيد) اين است راه راست من، پس از آن پيروي کنيد و از راههاي ديگر که شما را از راه وي پراکنده ميسازد پيروي مکنيد. اين هاست که خدا شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گراييد.(9)
3. سومين شيوه ي نزول وحي، ابلاغ پيام با واسطه ي فرشته ي وحي است. در اين شيوه، فرشته ي وحي در هيئتي انساني يا مشابه آن ظاهر ميشد و آيات را عرضه ميکرد که ديدن جبرئيل براي پيامبر آرام بخش بود و همان گونه که پيشتر گفته شد اين شيوه ي ديداري، سنگيني و گراني شيوه ي غيرديداري را نداشت. در آموزشهاي امروزين، آهنگ حرکت به سمت آموزشهاي غيرحضوري است. اين شيوه ي آموزش غيرزنده، گذشته آن که طراوت، جذابيت و تأثير گذاري آموزش چهره به چهره و مستقيم را ندارد، جريان آموزش را از برخي ابعاد تأثير گذار تدريس رويارو، بي بهره ميکند و پيوندهاي ژرف عاطفي را که لازمه ي آموزش بهتر و اثرگذارتر است خدشه دار ميسازد.
پي نوشت ها:
1.سوره مباركه علق، آيات شريفه 4-1؛( بخوان به نام پروردگارت كه(جهان را ) آفريد*(همان كسي كه) انسان را از خون بسته اي خلق كرد*بخوان كه پروردگارت(از همه) بزرگوارتر است*همان كسي كه بوسيله قلم تعليم نمود.)
2. پژوهشي درباره ي قرآن و تاريخ آن، دکتر سيد محمد حجتي، جلد اول، نهضت زنان مسلمان، بي تا، صص 25- 26
3. سوره ي مبارکه ي مزمل، آيه ي شريفه ي6(همانا ما بر تو سخني گران مايه فرود آورديم)
4. سوره ي مبارکه ي شوري، آيه ي شريفه ي 51(و شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجاب، يا رسولى مىفرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ چرا كه او بلندمقام و حكيم است!)
5. سوره ي مبارکه ي شعراء، آيه ي شريفه ي 193(بگو: (كسى كه دشمن جبرئيل باشد [در حقيقت دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است؛ در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مىكند؛ و هدايت و بشارت است براى مؤمنان.)
6. سوره ي مبارکه ي بقره، آيه ي شريفه ي 97(روح الامين قرآن را بر قلبت نازل كرده است... )
7. نهج البلاغه، فيض الاسلام، انتشارات فقيه، چاپ سوم 1377، ص 33
8. سوره ي مبارکه ي بقره، آيه ي شريفه ي 7
9. مجله ي رشد معلم، سال نوزدهم، آبان 79، صص 52-53 به نقل از کتاب:
Muslim Education Quarterly Vol. 16, No. 2, 1999.
The Islamic academy, Cambridge U.K.
منبع:
سنگري، محمد رضا، در آفاق تربيت
نکته ي سوم آن که پيام کوتاه است؛ پنج آيه، همه ي درس آغازين است و شگفتا که اين ويژگي در تمام درسهاي آغازين ديده ميشود. اگر سورههاي مکي را که همان سالهاي نخستين بعثت نازل شدهاند مرور کنيم، در ويژگي کوتاهي جملات (آيات) و کوتاهي مجموعه ي پيام (سوره) را احساس ميکنيم. آيا اين درس لطيف و ظريفي نيست که بدانيم در آغاز آموزش نه تنها مجموعه ي درس کوتاه باشد که ساختار اجزاي درس نيز کوتاه و با ضرباهنگ قوي و تأثير گذار عرضه شود؟
نکته ي چهارم، آهنگين بودن پيام است. وجود موسيقي در سخن و بهره وري از آهنگ مناسب، نه تنها سبب التذاذ روح که افزون سرعت دريافت و از همه مهم تر، طنين آن در ذهن و ضمير مخاطب ميشود. مجموعه ي سورههاي مکي که درسهاي سالهاي آغاز بعثتاند نيز کوتاه و آهنگيناند و اين گوياي اين نکته است که کوتاهي، ضرباهنگ قوي، موسيقي متناسب با مضمون، آموزش را عميق، سريع و تأثير گذار خواهد کرد به ويژه آن که مخاطبها کودک باشند يا در انديشه و باور، کودک مانده باشند!
شيوههاي آموزش
آنچه از آيات قرآن بر ميآيد آن است که سه شيوه در نزول وحي و در تحليلي گسترده تر، ارتباط ميان خدا و پيامبر وجود دارد. هر يک از اين شيوهها تناسبي با موضوع و محتواي پيام يا شرايط ويژه ي گيرنده ي پيام (پيامبر) دارد. شيوههاي سه گانه را از اين آيه ميتوان استنباط کرد: «وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ»(4).
1. القاي پيام و موضوع بر قلب پيامبر بي هيچ واسطه و رابط حتي فرشته ي وحي.
در اين شيوه که کيفيت و کنه آن بر ما روشن نيست، خداوند پيام هايي ويژه را بر قلب پيامبر القا ميکرد. همين جا طرح اين نکته ي عميق و دقيق لازم است که "گيرنده ي" پيام "قلب" پيامبر است و ارتباط و اتصال و خطاب در همه ي اشکال وحي، "قلب" پيامبر است:
قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ(5)
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ علي قلبِک(6)
آيا در آموزشهاي ما شيوههاي تدريس به گونهاي هست که در آنها ارتباطهاي قلبي در هيئت يک راهبرد مورد نظر باشد؟ حتي در دروس غيرنظري و تجربي محض نيز بي چاشني ارتباطهاي قلبي نميتوان به تأثير ژرف، پايداري آموختهها و تحول در رفتار علمي دانش آموختگان اميد داشت. منظور از ارتباط قلبي صرفاً ارتباط دروني و عاطفي ميان فرستنده و گيرنده – معلم و فراگيرنده – نيست، بلکه خود پيام نيز بايد بتواند با درون و جان مخاطب پيوند و ارتباط بيابد.
دشواري کار بسياري از آموزشهاي امروز، فقدان اين ويژگي است يا رنگ باختگي اين عنصر مهم و تعيين کننده درگير و دار پررنگ شدن ابزار و تکنيکهاي ويژه آموزشي است.
از لطايف پيام رساني و آموزش پروردگار به انبيا اين است که خداوند از پيامبران ميثاق و پيمان ميگيرد که در دريافت، دقيق و در انتقال پيام با ديد "امانت" بنگرند. امام علي(عليهالسلام) در اين زمينه ميفرمايد: «واصطفي سبحانه من ولده انبياء اخذ علي الوحي ميثاقهم و علي تبليغ الرّساله امانتهم»(7)
خداوند از ميان فرزندان آدم پيامبراني برگزيد و از آنان بر وحي و تبليغ رسالت عهد و پيمان گرفت.
2. شيوه دوم نزول وحي و گفت و گوي خداوند با پيامبران از وراي حجاب (پس پرده) است.
در اين شيوه، همه ي پديدهاي عالم، پرده و حجاباند و هر کدام ميتوانند واسطه و رابطي براي ارسال پيام باشند. بارزترين نمونه ي اين نوع وحي، گفت و گوي خداوند با موسي(عليهالسلام) از وراء شجر و پاسخ اوست. هر چند خداوند بي ميانجي نيز با موسي(عليهالسلام) سخن گفته است: «و کلّم الله موسي تکليماً»(8)
بهره گيري از ابزار در پيام رساني و تدريس نه تنها در جريان وحي ديده ميشود که در رفتار پيامبر و آموزشهاي ائمه نيز جايگاه والا و قابل تأملي دارد. پيامبر، گاه با سادهترين ابزار ممکن، نکتههاي عميق را به صحابه ميآموخت و مسائل نظري ژرف را ملموس و عيني و قابل دريافت ميساخت. نمونهاي از اين شيوه را عبدالله بن الوان در کتاب تعليم و تربيت کودکان در اسلام آورده است.
در حوزه تربيت ديني، تعليم آموزه هاي وحياني چگونه صورت مي گيرد؟ رهيافت صحيح در انتقال پيام وحياني به مخاطبان كلام الهي چگونه است؟ چه نسبتي ميان مساله دين گريزي جوانان و شيوه هاي ارائه آموزه هاي ديني در جوامع اسلامي وجود دارد؟ آيا نمي توان با حذف روشهاي نامحرم! و اخذ روي آوردهاي موثرتر، تصويري زيباتري از دين در منظر انظار جوانان نشاند؟
جابر، يکي از صحابه ي پيامبر(صلياللهعليهوآله) در حديثي نقل ميکند روزي در محضر پيامبر نشسته بوديم، ايشان خطي روي شنها رسم کرد و فرمود، اين راه خداست. سپس خطوطي مورب به آن خط وصل کرد و گفت: اين راه شيطان است. آن گاه دست هايش را روي خط مستقيم گذاشت و اين آيه را تلاوت کرد وَأَنَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ ذَلِكُمْ وَصَّاكُم بِهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ. و (بدانيد) اين است راه راست من، پس از آن پيروي کنيد و از راههاي ديگر که شما را از راه وي پراکنده ميسازد پيروي مکنيد. اين هاست که خدا شما را به آن سفارش کرده است باشد که به تقوا گراييد.(9)
3. سومين شيوه ي نزول وحي، ابلاغ پيام با واسطه ي فرشته ي وحي است. در اين شيوه، فرشته ي وحي در هيئتي انساني يا مشابه آن ظاهر ميشد و آيات را عرضه ميکرد که ديدن جبرئيل براي پيامبر آرام بخش بود و همان گونه که پيشتر گفته شد اين شيوه ي ديداري، سنگيني و گراني شيوه ي غيرديداري را نداشت. در آموزشهاي امروزين، آهنگ حرکت به سمت آموزشهاي غيرحضوري است. اين شيوه ي آموزش غيرزنده، گذشته آن که طراوت، جذابيت و تأثير گذاري آموزش چهره به چهره و مستقيم را ندارد، جريان آموزش را از برخي ابعاد تأثير گذار تدريس رويارو، بي بهره ميکند و پيوندهاي ژرف عاطفي را که لازمه ي آموزش بهتر و اثرگذارتر است خدشه دار ميسازد.
پي نوشت ها:
1.سوره مباركه علق، آيات شريفه 4-1؛( بخوان به نام پروردگارت كه(جهان را ) آفريد*(همان كسي كه) انسان را از خون بسته اي خلق كرد*بخوان كه پروردگارت(از همه) بزرگوارتر است*همان كسي كه بوسيله قلم تعليم نمود.)
2. پژوهشي درباره ي قرآن و تاريخ آن، دکتر سيد محمد حجتي، جلد اول، نهضت زنان مسلمان، بي تا، صص 25- 26
3. سوره ي مبارکه ي مزمل، آيه ي شريفه ي6(همانا ما بر تو سخني گران مايه فرود آورديم)
4. سوره ي مبارکه ي شوري، آيه ي شريفه ي 51(و شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن گويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجاب، يا رسولى مىفرستد و بفرمان او آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ چرا كه او بلندمقام و حكيم است!)
5. سوره ي مبارکه ي شعراء، آيه ي شريفه ي 193(بگو: (كسى كه دشمن جبرئيل باشد [در حقيقت دشمن خداست] چرا كه او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل كرده است؛ در حالى كه كتب آسمانى پيشين را تصديق مىكند؛ و هدايت و بشارت است براى مؤمنان.)
6. سوره ي مبارکه ي بقره، آيه ي شريفه ي 97(روح الامين قرآن را بر قلبت نازل كرده است... )
7. نهج البلاغه، فيض الاسلام، انتشارات فقيه، چاپ سوم 1377، ص 33
8. سوره ي مبارکه ي بقره، آيه ي شريفه ي 7
9. مجله ي رشد معلم، سال نوزدهم، آبان 79، صص 52-53 به نقل از کتاب:
Muslim Education Quarterly Vol. 16, No. 2, 1999.
The Islamic academy, Cambridge U.K.
منبع:
سنگري، محمد رضا، در آفاق تربيت
+ نوشته شده در یازدهم فروردین ۱۳۸۸ ساعت 22:37 توسط M_2_Z
|